عشقولانه های من و تو

مطالب و اشعار عاشقانه و رمانتیک

عشقولانه های من و تو

مطالب و اشعار عاشقانه و رمانتیک

اشعار عاشقانه شهریار

اشعار غمگین شهریار


ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران


******


در دیاری که در او نیست کسی یار کسی

کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی


******


تک بیتی عاشقانه استاد شهریار


ای غنچه خندان چرا خون در دل ما میکنی

خاری به خود می بندی و ما را ز سر وا میکنی


******


فرخا از تو دلم ساخته با یاد هنوز

خبر از کوی تو می آوردم باد هنوز

در جوانی همه با یاد تو دلخوش بودم

پیرم و از تو همان ساخته با یاد هنوز


******


اشعار عاشقانه شهریار


آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا


نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی

سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا


عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست

من که یک امروز مهمان توام فردا چرا


نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا


وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار

اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا


شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود

ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا


ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت

اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا


آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند

در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا


در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین

خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا


شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر

این سفر راه قیامت میروی تنها چرا


******



شعر عاشقانه شهریار


در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم

عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم


با عقل آب عشق به یک جو نمی رود

بیچاره من که ساخته از آب و آتشم


******


باز امشب ای ستاره تابان نیامدی

باز ای سپیده شب هجران نیامدی


شمعم شکفته بود که خندد به روی تو

افسوس ای شکوفه خندان نیامدی


زندانی تو بودم و مهتاب من چرا

باز امشب از دریچه زندان نیامدی


با ما سر چه داشتی ای تیره شب که باز

چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی


شعر من از زبان تو خوش صید دل کند

افسوس ای غزال غزل خوان نیامدی


گفتم به خوان عشق شدم میزبان ماه

نامهربان من تو که مهمان نیامدی


خوان شکر به خون جگر دست می دهد

مهمان من چرا به سر خوان نیامدی


نشناختی فغان دل رهگذر که دوش

ای ماه قصر بر لب ایوان نیامدی


گیتی متاع چون منش آید گران به دست

اما تو هم به دست من ارزان نیامدی


صبرم ندیده ای که چه زورق شکسته ایست

ای تخته ام سپرده به طوفان نیامدی


در طبع شهریار خزان شد بهار عشق

زیرا تو خرمن گل و ریحان نیامدی


******


شعر عاشقانه شهریار به ثریا


ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﮔﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ

ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺮﯼ ﭘﺴﺮﻡ


ﺗﻮ ﺟﮕﺮ ﮔﻮﺷﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﯾﺪﯼ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ

ﻣﻦ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺟﮕﺮﻡ


ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻧﺮﺍﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﻮﺳﯽ

ﻫﻮﺱ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﺍﻧﻪ ﺳﺮﻡ


ﭘﺪﺭﺕ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ

ﭘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﺭﻡ


ﻋﺸﻖ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻫﻨﺮ

ﻋﺠﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺮﺯﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﯿﻢ ﻭ ﺯﺭﻡ


ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ

ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ ﮐﺰ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻡ


ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ

ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ


******


گر از من زشتی ای بینی به زیبایی خود بگذر

تو زلف از هم گشایی به که ابرو در هم اندازی


******


آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس

آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس


******


شعر عاشقانه کوتاه


کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست

با دل این قصه نگویم که به دلخواهش نیست


******


روز روشن به خود از عشق تو کردم چو شب تار

به امیدی که تو هم شمع شب تار من آیی


******


به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا

که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را

چه شعبده است که در چشمکان آبی تو

نهفته اند شب ماهتاب دریا را


******


رفتی و در دل هنوزم حسرت دیدار باقی

حسرت عهد و وداعم با دل و دلدار باقی


******


گلچین اشعار زیبا و عاشقانه شهریار



بهترین اشعار و غزلیات شهریار درباره عشق


از عشق من به هر سو در شهر گفتگویی است

من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد


******


باز در خواب شب دوش تو را می دیدم

وای بر من که توام خواب شب دوش شدی


******


ما به داغ عشق بازی ها نشستیم و هنوز


چشم پروین همچنان چشمک پرانی میکند


******


ز باغ عشق تو هرگز گلی به کام نچیدم

به روز گلبن حسنت گلی به کام نچینی


******


این همه جلوه و در پرده نهانی گل من


وین همه پرده و از جلوه عیانی گل من


آن تجلی که به عشق است و جلالست و جمال


و آن ندانیم که خود چیست تو آنی گل من


******


از زندگانیم گله دارد جوانیم

شرمنده جوانی از این زندگانیم


دارم هوای صحبت یاران رفته را

یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم


پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق

داده نوید زندگی جاودانیم


چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر

وز دور مژده جرس کاروانیم


گوش زمین به ناله من نیست آشنا

من طایر شکسته پر آسمانیم


گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند

چون می کنند با غم بی هم زبانیم


ای لاله بهار جوانی که شد خزان

از داغ ماتم تو بهار جوانیم


گفتی که آتشم بنشانی ولی چه سود

برخاستی که بر سر آتش نشانیم


شمعم گریست زار به بالین که شهریار

من نیز چون تو همدم سوز نهانیم


******


اشعار غمگین و سوزناک شهریار ” داغ لاله “


بی داد رفت لاله ی برباد رفته را

یارب خزان چه بود بهار شکفته را


هر لاله ای که از دل این خاک دان دمید

نو کرد داغ ماتم یاران رفته را


جز در صفای اشک دلم وا نمی شود

باران به دامن است هوای گرفته را


وای ای مه دوهفته چه جای محاق بود

آخر محاق نیست که ماه دوهفته را


برخیز لاله ، بند گلوبند خود بتاب

آورده ام به دیده گهرهای سُفته را


ای کاش ناله های چو من بلبلی حزین

بیدار کردی آن گُل در خاک خفته را


گر سوزد استخوان جوانان شگفت نیست

تب موم سازد آهن و پولاد تَفته را


گردون برات خوشدلی کس نخوانده است

اینجا همیشه رد و نکول است سفته را


این گوژپشت، تیرقدان راست تر زند

چندین کمین نکرده کمان های چفته را


یارب چها به سینه ی این خاکدان دراست

کس نیست واقف این همه راز نهفته را


راه عدم نَرُفت کس از رهروان خاک

چون رفت خواهی این همه راه نَرفته را


لب دوخت هرکه را که بدو راز گفت دهر

تا باز نشنود ز کس این راز گفته را


لعلی نسفت کلک دُر افشان شهریار

در رشته چون کشم دُر و لعل نسفته را


******


غزلیات بلند و عاشقانه شهریار


چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی

چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی


به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود

چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی


منم که جورو جفا دیدم و وفا کردم

توئی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی


بیا که با همه نامهربانیت ای ماه

خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی


بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد کس

نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی


منت به یک نگه آهوانه می بخشم

هر آنچه ای ختنی خط من خطا کردی


اگر چه کار جهان بر مراد ما نشود

بیا که کار جهان بر مراد ما کردی


هزار درد فرستادیم به جان لیکن

چو آمدی همه آن دردها دوا کردی


کلید گنج غزلهای شهریار توئی

بیا که پادشه ملک دل گدا کردی


******


دوبیتی کوتاه و عاشقانه شهریار


تو خود شعری و چون سحر و پری افسانه را مانی

به افسون کدامین شعر در دام من افتادی


گر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت

به شرط آن که گه گاهی تو هم از من کنی یادی


******


از همه سوی جهان جلوه او می بینم

جلوه اوست جهان کز همه سو می بینم


چشم از او جلوه از او ما چه حریفیم ای دل

چهره اوست که با دیده او می بینم


تا که در دیده من کون و مکان آینه گشت

هم در آن آینه آن آینه رو می بینم


******


شب گذشته شتابان به رهگذار تو بودم

به جلد رهگذر اما در انتظار تو بودم


نسیم زلف تو پیچیده بود در سر و مغزم

خمار و سست ولی سخت بی قرار تو بودم


همه به کاری و من دست شسته از همه کاری

همه به فکر و خیال تو و به کار تو بودم


خزان عشق نبینی که من به هر دمی ای گل

در آرزوی شکوفائی و بهار تو بودم


اگر که دل بگشاید زبان به دعوی یاری

تو یار من که نبودی منم که یار تو بودم


چو لاله بود چراغم به جستجوی تو در دست

ولی به باغ تو دور از تو داغدار تو بودم


به کوی عشق تو راضی شدم به نقش گدائی

اگر چه شهره به هر شهر و شهریار تو بودم


******


مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد

تو یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد


نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها

که وصال هم بلای شب انتظار دارد


متن و شعر پر احساس عاشقانه

متن و شعر پر احساس عاشقانه ۲۰۱۹



به ابر گفتم عشق چیست؟ بارید.

به باد گفتم عشق چیست؟ وزید.

به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید

به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر شد.

و به انسان گفتم عشق چیست؟

اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟ دیوانگیست


 

 


فهم عاقل را به عاشق،

راه نیست…

هرچه گویم باز میگویی،

که چیست؟


باید اول ، ترک هشیاری کنی…

عشق را در خویشتن

جاری کنی!


هر زمان گشتی

تو مست جام عشق…

خویش را انداختی

در دام عشق!


آن زمان شاید

بدانی عشق چیست…

چون کنی

درک یکی را از دویست….!


“مولانا


 

 


گفتم ای دل، نروی؟

خار شوی، زار شوی

بر سرِ آن دار شوی

بی بَر و بی بار شوی


 


نکند دام نهد؟

خام شوی، رام شوی؟

نپَری جلد شوی،

بی پر و بی بال شوی؟


 


نکند جام دهد؟

کام دهد، ازلب خود وام دهد؟

در برت ساز زند، رقص کند،

کافر و بی عار شوی؟


 


نکند مست شوی؟

فارغ از این هست شوی؟

بعد آن کور شوی،

کر شوی، شاعر و بیمار شوی؟


 


نکُنَد دل نکَنی،

دل بکَنَد،

بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟

برود در بر یار دگری،

صبح که بیدار شوی؟؟!


 


“مولانا”


 

 


هر کسی لایق آن نیست که یارم باشد


دست من گیرد و با عشق کنارم باشد


گرچه چندیست که احساس غریبی دارم


نکنم من طلب عشق که عارم باشد


منم و دفتر شعری و کمی تنهایی؛


با همه مردم این شهر چه کارم باشد


 

 


تقدیم به عشقم:


مـــــــے نویســــــــــم بــــــــه نــــام عشـــــــــــــــــــق…


بــــــه نـــام دل…

بــــــه حرمــــــــــت این لـــــــحظـــــــــــه های بــــــــے ت?ـــــــــــــرار


بــــــه شـــــــــــوق تـــــــــــــــــــــو


بــــــــه نام عشـــــــــــــــــــق مــــــــے نویســـــــــــــم


دوستت دارم



متن و شعر پر احساس عاشقانه ۲۰۱۹


تــو کیستی که مــن اینگونه بی تــو بی تابم


شــب از هجــوم خیـــالت، نمـــی برد خـــوابم


تـــو کیستی که مـــن از هر مــوج تبسم تـــو


بـــه ســـان قـــایق ســرگشته، روی گردابــم


چـــــه آرزوی محالیســت زیـــــستن بـــا تــــو


مـــرا همیـــن بگذارند: یـــک سخـــن بـــا تــو …


فریدون مشیری


 



 


چـــــقدر زیـــــباســـــت…


کســــــی را “دوســــــت” بــــــداریــــــم


نـــه از رویِ “نــــــیاز”……


نــــه از رویِ “اجــــــبار”…


و نــــه از رویِ “تنــــــهایــــی


فقـــــط بـــــرای اینـــــکه…


ارزشِ “دوســـــت داشـــــتن” دارد……


 

 


صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار

وز او به عاشق بی دل خبر دریغ مدار


به شکر آن که شکفتی به کام بخت ای گل

نسیم وصل ز مرغ سحر دریغ مدار


حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی

کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار


جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است

ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار


کنون که چشمه قند است لعل نوشینت

سخن بگوی و ز طوطی شکر دریغ مدار


مکارم تو به آفاق می برد شاعر

از او وظیفه و زاد سفر دریغ مدار


چو ذکر خیر طلب می کنی سخن این است

که در بهای سخن سیم و زر دریغ مدار


غبار غم برود حال خوش شود حافظ

تو آب دیده از این رهگذر دریغ مدار


حافظ شیرازی


 

 


یک سبد گلهای زیبا مال تو

این همه دلهای شیدا مال تو


من ندارم هیچ اما هرچه هست

با تمام دلخوشی ها مال تو


این غزلها را که با نام تو است

با تمام مثنوی ها مال تو


چشمهای روشن و بارانی ام

با همه چشمان دیبا مال تو


قلب عاشق پیشه ام را با همه

عشق و احساس فریبا مال تو


من ندارم جزء دل دیوانه ام

این دل غمخوار تنها مال تو


 

 


لبخند تو عشق است ولی با همگان نه …

با ما به از این باش ؛ ولی با دگران نه …!


رسوایی راز دلت از چشم تو پیداست …

خواندم ز دلت آری و گفتی به زبان نه …


زیبایی هر عشق ؛ به بی نام و نشانیست

ما طالب عشقیم ؛ ولی نام و نشان نه …


میخواستم آتش بزنم شهر غزل را …

وقتی سخن عشق تو آمد به میان نه …


حالا که قرار است به دست تو بمیرم …

خنجر بزن ای دوست ؛ ولی زخم زبان نه


شعر لبخند عاشقانه

شعر لبخند عاشقانه


شعر لبخند تو


عشق چیزی است که من هر روز در لبخند تو می بینم

عشق چیزی است که با هر لمس تو احساس می کنم

عشق چیزی است که در هر کلمه ای که می گویی می شنوم

عشق چیزی است که ما هر روز در آن زندگی می کنیم


******


در شب نو میدی و غم همچو لبخند سحر

روشنایی بخش چشم انتظارم کرده ای


******


شعر عاشقانه درباره لبخند زدن


لبخند تو خلاصه ی خوبی هاست

لختی بخند خنده ی گل زیباست


******


شعر لبخند زیبای تو


من عاشق لبخند زیبای تو هستم

که همیشه به من احساس خوبی می دهد

اما من هرگز اجازه نمی دهم که تو بفهمی …

من عاشق صدای آرامت هستم

که همیشه به من آرامش می دهد

اما من هرگز اجازه نمی دهم که تو بفهمی …


******


متن کوتاه لبخند بزن


روز خیلی بدی داشتم و دیدن لبخند یک دختر زیبا همیشه حالم را بهتر می کند!

به من لبخند می زنی؟!


******


به دنبال ظاهر نباش

که فریبنده است

دنبال مال و ثروت نباش

که فانی و زودگذر است

به دنبال کسی باش که لبخند به صورتت بنشاند

زیرا تنها لبخند است که

می تواند یک روز تاریک را روشن کند.


******


اشعار عاشقانه لبخند تو


جملات عاشقانه و زیبا درباره لبخند


در میان من و تو فاصله هاست

گاه می اندیشم

می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری


حمید مصدق


******


در خوشی ها لبخند بزن

در درد و رنج لبخند بزن

حتی وقتی مشکلات مانند باران بر زندگی ات می بارد لبخند بزن

وقتی کسی به تو آسیب می زند لبخند بزن

لبخند بزن

زیرا هنوز کسی هست که عاشق دیدن لبخند توست!


******


لبخند بزن قلب من، لبخند بزن!

لبخندت برایم بسیار پر معناست

لبخندت حقیقت درون من را می سازد

لبخندت من را از غوغای جهان رها می کند …

لبخند بزن قلب من، لبخند بزن!


******

متن زیبا در مورد لبخند زدن


لبخند بهترین سیستم روشنایی صورت است

بهترین سیستم خنک کننده سر

و بهترین سیستم گرم کننده قلب

لبخند بزن …


******


استاتوس و پیام عاشقانه لبخند


عاشق احساسی هستم که با دیدن لبخند تو پیدا می کنم


******


تو لبخند می زنی من ذوب می شوم!


******


متن ادبی لبخند تو


یک لبخند نمی تواند جهان را تغییر دهد اما لبخند تو جهان من را عوض کرده است!


******


می خواستم بهت بگم لبخندت من را دیوانه می کند.


******


امروز به یک غریبه لبخند بزن، شاید لبخندت تنها روشنی باشد که او در همه روز ببیند!


******


اس ام اس درباره لبخند زدن یار


لبخند تو به معنای واقعی زیباترین چیزی است که در تمام زندگی ام دیده ام :)

دوستت دارم همسر عزیزم


******


من می توانم ساعت ها تو و لبخندت را تماشا کنم!


******


لبخند تو زندگی همه کسانی را که آن را می بینند روشن می کند

برای کسی که هزاران آدم اخمو و ترش رو دیده

لبخند تو مثل خورشید بیرون آمده از پشت ابرهاست.

******


اوه نه! لبخند نزن … لبخندت من را می کشد. وقتی که لبخند می زنی نفسم بند می آید!


******


فقط با یک لبخند کوچک می توانی همه دنیای یک نفر را عوض کنی!


******


وقتی عاشق کسی هستی، با لبخندش گویی همه دنیا در دستان توست

در غیراینصورت لبخندش برایت اهمیتی نخواهد داشت.


******


لبخند مسری است

همانند آنفلوآنزا

امروز کسی به من لبخند زد

و من شروع به لبخند زدن کردم

و یک نفر دیگر لبخند مرا دید

او هم لبخند زد و من فهمیدم

لبخند را به او انتقال داده ام

و ارزش آن را درک کردم

یک لبخند مانند لبخند من

می تواند در سراسر زمین پخش شود


******


به تو فکر می‌کنم و

بی اختیار لبخند می‌زنم

تو منظره همان دشتی

که بارها سرتاسر رویاهایم را

دیوانه وار در آن دویده‌ام


مهسا چراغعلی


******


شعر بلند در مورد لبخند عشق


بر لب یار شوخ دلبندم

خفته لبخند گرم زیبایی


خنده نه، بر کتاب عشق و امید

هست دیباچه فریبایی


خنده نه دعوتی ست، عقل فریب

بهر آغوش آرزومندی


قصه محرمانه‌ای دارد

ز خوشی‌های وصل و پیوندی


چون شراب خنک به جام بلور

هوس انگیز و تشنگی افزاست


جام اول ز می‌نگشته تهی

جام های دوباره باید خواست


نقش یک خواهش است و می‌ریزد

زان لبان درشت افسون ریز


گرمی و لذتی به جان بخشد

همچو خورشید نیمه پاییز


پیش این خنده‌های مستی بخش

دامن عقل می‌دهم از دست


چه عجیب از خطا و لغزش من؟

مست را لغزش و خطا بایست


سیمین بهبهانی


******


شعر لبخند تلخ


کجای گریه بخندم، کجای خنده بگریم

که پشت گریه و لبخند، توامان تو نباشی

عبدالجبار کاکایی


******


تک بیتی زیبا در مورد خنده یار


لبخند تو چیزی شبیه عطر نان است

قدری بخند ای خنده هایت جان عاشق

معصومه صابر


******


رباعی کوتاه در وصف لبخند


هرچند نداری تو ز احساس، نشانی

من عاشق لبخند توام، گرچه ندانی

مغرور و بداخلاق بشو با همه اما

با من به ازین باش که با خلق جهانی

نفیسه سادات موسوی


******


شعر لبخند غمگین


خداحافظ خداحافظ سفر خوش راه رویا باز

پس از تو قحطی لبخند پس از تو حسرت پرواز

یغما گلرویی


******



شعر لبخند من


شعر لبخند من


اسمش چیست؟

این حس این حال

همین که وقتی به تو فکر می کنم

از گوشه ی لب هایم لبخند چکه می کند …


******


با همین لبخند شیرینی که درمان من است

بر سر دل های بسیاری بلا آورده ای


******


وقت شادی همه لبخند تو را می‌بوسند

خوش تر آن دوست که هم شانه‌ هق هق باشد


******


شعر نو عاشقانه درباره لبخند


قلب من گواه بر تو دارد

دشوار است

فراموشی لبخند تو …


احمدرضا احمدی


******


تکست و پیامک لبخند


تو در تمامِ زبان‌ها

ترجمه‌ی لبخندی

هر کجای جهان که تو را بخوانند

گل از گل شان می‌شکفد


رضا کاظمی


******


به دیدارم بیا هر شب

دلم تنگ است

بیا ای روشن ای روشن تر از لبخند

شبم را روز کن


اخوان ثالث


******


متن ادبی در وصف لبخند


صبح‌ها را لبخندی بچسبانید گوشه لبتان!

دلیلش مهم نیست اصلا نیازی به دلیل ندارد

لبخند است دیگر، هفت خان رستم که نیست!

یک لیوان چای تازه دم بنوشید

یک موسیقی خوب برای خودتان پخش کنید

و گذشته و آینده را بگذارید به حال خودشان

مهم،

همان صبح، همان لبخند، همان چای، همان موسیقی‌ست


امی رضا لطفی پناه


******


شعر لبخند بزن جانم


کائنات فدای لبخند شیرین اول صبحت

بخند جانم!

تو دل خوشی روزهای کسل کننده ای


علی قاضی نظام


******


لبخند زبان عشق است

لبخند راهی برای موفقیت است

لبخند بردن دل هاست

لبخند شخصیت شما را بهبود می بخشد.

پس هر روز مسواک بزنید :)


******


بند دل من

به لبخن های تو بند است


******


جملات رمانتیک لبخند همسر


من از تمام این دنیا

عشق می‌خواهم و مستی شعر،

گل های شمعدانی پشت پنجره

و لبخندهای تو

که تکثیر می‌کند عشق را به بی نهایت


سارا قبادی


******


در صورت آدمی دو چیز مهم است

یکی لبخندش

و دیگری عمق نگاهش

که هیچ جراحی نمی تواند به انسان بدهد


******


صبح

باور عشق است

در لبخند آسمانی تو

وقتی

چشم هایت را باز می کنی

و عطر نگاهت را

بر خورشید می‌پاشی

تا غزل غزل

روشنی بسراید


بهنام محبی فر


******


چشم هایت را ببند و با لبخند به آغوشم بیا

تو که نمی دانی

دلم چقدر گفتگوی عاشقانه می خواهد


******


لبخند بزن

به شقایق‌ ها

به نیلوفر آبی

و نرگس ها و قاصدک‌ زیبا

لبخند بزن

به همه گل های زیبای عالم

که از زمینی سخت می‌رویند

و جهانت را زیبا می‌سازند

لبخند بزن…


***


متن لبخند دل شکستگی


قلبم که درد می‌گیرد

لبخند می‌زنم

این درد یادگار توست


******


شاید او

جذاب ترین یا زیباترین دختر نباشد

ولی اگر تو عاشقش هستی

و لبخند را بر لبانت می‌آورد

چه چیز دیگری اهمیت دارد؟


باب مارلی


******


لرزه بر جانم فتاد از چشم سحرآمیز او

وز نگاه گرم و لبخند فریب انگیز او


******


کاش جاى قاب عکس کودکی ات بودم

که هر بار با دیدنم لبخند بر چهره می آوردى


******


متن بیو اینستاگرام درباره لبخند


هرگز برای کسی که آزارتان داده

اشک نریزید

فقط لبخند بزنید و بگویید

ممنون از اینکه

فرصت یافتن انسان بهتری را به من دادی


******


نمی دانم که این انحنای کوچک چه قدرتی دارد

ولی این را میدانم که ممکن است

در قلب کسی آشوبی به پا کند

که بیا و ببین ..

چه آشوب دلنشینی ست لبخند :)


******


بعد از این عشق به هر عشق جهان می خندم

هر که آرد سخن از عشق به آن می خندم


روزی از عشق دلم سوخت که خاکستر شد

بعد از این سوز به هر سوزه جهان می خندم


خنده ی تلخ من از گریه غم انگیزتر است

کارم از گریه گذشته به آن می خندم


خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من

ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت


******


لبخند بزن

بگذار همه بدانند امروز

قوی تر از دیروزی


******


لبخند بزن

زندگی همین لحظه جاریست

شاد باش

بخاطر خودت و احساست

زندگی برای توست


******


لبخند را تو بیاور شعر تازه را من دم می کنم

در فنجان حس زندگی می ریزم ،می نشینیم گپ میزنیم

هنوز هم کلی حرف نگفته داریم


از خدا از زندگی از خنده گل از بوی صحرا

گلایه ها و تلخی ها را هم می دهیم دست نسیم

تا با خودش ببرد


زندگی پر است از شادی های کوچک

که ما ساده از کنارش می‌گذریم

شاد باش

زندگی کوتاه است


******


پسر : تو دومین دختر زیبایی هستی که تا به حال دیده ام

دختر : دختر اولی کی بود؟

پسر : تو وقتی که لبخند می زنی