عشقولانه های من و تو

مطالب و اشعار عاشقانه و رمانتیک

عشقولانه های من و تو

مطالب و اشعار عاشقانه و رمانتیک

گلچین های آهنگ های ایرانی

سایت های زیادی در فضای مجازی هستند شاید شما کلمه ی دانلود آهنگ جدید را در گوگل سرچ کنید صدها سایت با این موضوع برای شما نمایش داده میشود. یکی از این بهترین سایت های موزیک یزد موزیک می باشد این سایت فعالیت خود به صورت کاملا مجاز از 2 مرداد 1397 آغاز کرده است که به صورت مداوم در زمینه انتشار دانلود آهنگ جدید ایرانی فعالیت دارد. و یک از بهترین ها در بین رقبا می باشد.

 این سایت در زمینه دانلود مداحی و نوحه برای عزاداری نیز فعالیت میکند. مطالب یزد موزیک  تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است و تمامی ترانه های منتشر شده از سایت یزد موزیک  از سوی خواننده و با اجازه اثر میباشد

و هیچ آلبوم و آهنگ فروشی به صورت رایگان در این سایت قرار داده نمیشود ، یزد موزیک  به قانون کپی رایت احترام میگذارد.

یزد موزیک  در زمینه دانلود آهنگ شروع به کار کرده و گلچین بهترین رمیکس را بر روی سایت خود قرار میدهد

تا وقت و هزینه کاربران گرفته نشود

یزد موزیک همچنین امکان پخش آنلاین برای تمامی موزیک هارا فراهم کرده تا کاربران قبل از دانلود آهنگ مورد نظر خود را گوش کرده و در صورت رضایت از موزیک اقدام به دانلود کنند، همچنین برای دوستانی که صاحب وبلاگ و سایت هستند این امکان فراهم شده که بتوانند کد پخش آنلاین موزیک مورد علاقه خود را دریافت و به وبلاگ و سایت خود اضافه کنند با امکان دانلود همان آهنگ در وبلاگ خود

تمامی موزیک ها به همراه متن و دانلود آهنگ محلی به همراه ترجمه در این سایت قرار گرفته اند که در سایت های مشابه بی نظیره

این سایت دانلود آهنگ شاد مجلسی را آرشیو خود قرار داده که به راحتی میتوانید برای مراسمات تولد و عروسی دانلود واستفاده کنید

اطلاعاتی که قبل کاشت مو باید دانست

کلینیک کاشت مو

کلینیک کاشت مو آریا سعی در پوشش نیاز های رو به افزایش افرادی است که با مشکل ریزش مو و کچلی مواجه هستند

کلینیک تخصصی کاشت مو ، پوست و زیبایی در تهران در فضایی آرام و مناسب پذیرای بیماران و میهمانانی است

مشاوره کاشت و ترمیم مو

تمام مراجعه کنندگان محترم قبل از شروع مراحل درمان، تحت مشاوره پزشکان و متخصصین این مرکز قرار می گیرند

 

خدمات کاشت مو درمانگاه تخصصی آریا

این درمانگاه با همـکاری مجـموعه پزشکان و متـخصـصان حـاذق پـوسـت و مو دارای بـورد تـخـصصـی پیوند مو و عـضـو انجمن متخصصین پوست ایران ، که سالیان متمادی در حوزه پوسـت، لیزر ، جـوانسـازی و زیبـایی و کاشت مو فعـالیت می نمـایند ، آماده ارائه خدمات تخصصی پزشکی به مراجعین محترم میباشد.


https://clinicaria.com/wp-content/uploads/2018/11/result41024x65311024x6531.jpg

 

کاشت مو به روش BHT یکی از روش هایی است که نیاز به دقت و ظرافت دارد زیرا در مواقع لزوم و ضروری از این روش کاشت مو استفاده میکنند.برای کاشت مو با این روش متخصصان کلینیک زیبایی آریا آماده هستند.


در این روش کاشت مو ، واحدهای فولیکولی را با استفاده از یک پانج خیلی ریز یکی یکی برداشته و در محل دریافت می کارند. این روش کاشت مو معمولا برای افرادی انجام می شود که دارای بانک موی مناسب باشند


کاشت مو به روش FUT است که امروزه با توجه به اهمیت زیبایی طرفداران بسیار زیادی را در بین افرادی که از طاسی یا ریزش موی خود رنج می برند پیدا کرده است.


در موارد نادری، کاشت مو با روش فوق ترکیبی در دو جلسه انجام می‏شود. در این روش ابتدا روش FUT صورت می‏گیرد و سپس فرایند FIT شروع می‏شود. بنابراین پزشک می‏تواند 2 تا 3 برابر آنچه که تا به حال امکان پذیر بوده است


در روش کاشت مو ترکیبی در واقع از دو روش fut و fit برای کاشت مو استفاده می شود و این روش می تواند کمبودهایی را که در استفاده از روش های fit و fut به طور جداگانه برای طاسی های وسیع وجود دارد جبران نماید


این تکنیک برتر کاشت مو روش sut اس یو تی دیگر همانند روش های رایج و سنتی نیازی به برش و جراحی و بجا ماندن اسکار و یا درد و تحمل زمان طولانی دوره نقاهت وغیره… وجود ندارد


 شاید شما هم نیاز به مشاوره داشته باشد !

 

تهران – خیابان پاسداران – خیابان گلستان دوم – تقاطع پایدارفرد – پلاک 85 – طبقه دوم

021-71791

 

 

عطرباز حرفه ای

نام انواع عطر– اصطلاحات رایج روی جعبه و شیشه عطر به چه معناست؟

شناخت انواع عطر و دانستن نام انواع عطر و اصطلاحات مربوط به عطر هنگام خرید عطر و ادکلن از فروشگاهها مانند یک کتابچه راهنماست. شاید شما هم هنگام خرید عطر یا جستجوی آنلاین در اینترنت با کلماتی در اسامی عطرها مواجه شده باشید که به نظر در اسم چند عطر دیگر قبلا آن را مشاهده کرده اید. و هم برای دانستن علت کاربرد آن کنجکاو شده باشید و هم دوست داشته باشید معنای آن ها را بدانید.

گاهی اوقات هم این کلمات و تشابهات اسمی عطرها شما را گیج کرده است. مخصوصا وقتی که می بینید ظاهر برخی عطرها خیلی به هم شبیه هستند. اینجاست که دوست دارید تا بفهمید چه منطقی پشت اسم گذاری عطرها و برخی اصطلاحات عطر رایج در این باره بین کمپانی های تولید عطر رایج است.

واقعیت امر این است که این اسامی با منطق استفاده می شود. و معانی به خصوصی دارد که دانستن آن شما را در انتخاب عطر دلخواهتان کمک می کند. همینطور وقتی که روی جعبه یا شیشه ی عطرها کلماتی را مشاهده می کنید که هم زیاد تکرار می شوند و هم برای شما نا مانوس هستند.

حتی وقتی که میخواهید اسم عطر خود را به سایرین بگویید با این مشکل مواجه هستید که ذکر این کلمات ضروری است یا خیر. در ضمن خیلی بیشتر دلتان می خواهد که وقتی آن را برای دیگران بازگو می کنید استرس غلط تلفظ کردن آن را نداشته باشید.

ما در نوشته پیش رو دانستن نام انواع عطر به زبان فرانسه و ایتالیایی و انگلیسی را برای شما تا حدودی حل کرده ایم. شما با خواندن این مقاله دیگر به سادگی می توانید عطرهای گوناگون را با تلفظ صحیح بخوانید، با اصطلاحات عطر ها آشنا شوید و به طور کامل اسم آن را با معانی درست این اصطلاحات درک کرده و تلفظ کنید. و متوجه تفاوت دقیق عطرهای گوناگون با اسم های مشابه شده و آن ها به راحتی تلفظ هم بکنید.

عطر ادکلن ورساچه پورهوم-Versace Pour Homme
عطر ادکلن ورساچه پورهوم-Versace Pour Homme

Pour (تلفظ فرانسوی: پووغ)
به زبان فرانسوی حرف اضافه به معنای ” برای” می باشد.

Homme (تلفظ فرانسوی: اوم)
به زبان فرانسوی به معنای ” مرد” می باشد. بر این اساس ترکیب Pour Homme که روی عطرهای مردانه زیاد دیده می شود به معنی ” برای مرد” می باشد. مثال: azzaro pour homme

Femme (تلفظ: فم)
به زبان فرانسوی به معنای ” زن” می باشد. بر این اساس ترکیب Pour femme که روی عطرهای زنانه زیاد دیده می شود، به معنی ” برای زن” می باشد.

Uomo (تلفظ ایتالیایی: اوومّو)
به زبان ایتالیایی به معنای ” مرد” می باشد.

Donna (تلفظ ایتالیایی: دُنّا)
به زبان ایتالیایی  به معنای ” زن” می باشد. مثال: valentino uomo ,valentino donna

Eau (تلفظ:  O)
به زبان فرانوسوی به معنای ” آب” می باشد. وقتی در اسم یک عطر این کلمه به صورت تنها استفاده شود، به معنی ملایم تر بودن آن عطر به نسبت سری های قبلی آن است. توجه به این نکته مهم است که چنانچه بدین صورت ذکر شود ” Eau de Toilette”  یا ” Eau de Parfum” معنی متفاوتی دارد. و نشان دهنده استانداردی از غلظت روغن عصاره ی عطر یا همان Essential oil می باشد.

L’Eau (تلفظ: لُ)
وقتی کلمه ی Eau همراه با پیشوند L همراه باشد.معرفه می شود. در حقیقت کارکرد “L ” قبل کلمه در زبان فرانسه مانند کاربرد “The” در زبان انگلیسی است. اما علت اصلی استفاده از این پیشوند در اسم برخی از عطرها تاکید روی آن است.

Cologne
اسم شهری در آلمان است. و جایی که اولین عطر به صورت صنعتی و مدرن امروزی در آن تولید شده. که به مرور زمان به مترادفی برای کلمه ی عطر به معنای امروزی تبدیل شده است.(در امریکا به عطر مردانه گفته میشود) اگر روی شیشه ی عطر خود این کلمه را به صورت تنها دیدید، به معنی عطر می باشد.

برخی سازنده ها نسخه کلون یا به صورت عامیانه کلوژن محصول خود را تولید میکنند که معمولا بهترین رایحه در نسخه کلون وجود دارد به طور مثال گرلن ایده ال مردانه کلون.

Eau de Cologne
وقتی روی شیشه ی عطر این عبارت را دیدید به معنای غلظت کمتر روغن عطر کمتر از Eau de Toilette می باشد. و حدودا بین ۲ تا ۴ درصد است.

Fraiche (تلفظ به فرانسوی: ف غِیش)
به زبان فرانسوی به معنای تازه می باشد. عطرهایی که این کلمه در اسم آن ها هست دارای رایحه ای خنک می باشند و حس تازگی و طراوت ایجاد می کنند.

Eau Fraiche (تلفظ به فرانسوی: اُ ف غِیش)
به زبان فرانسوی به معنای آب تازه است. هنگامی که این ترکیب را در اسم عطر مشاهده کردید، به این معناست که غلظت روغن عطر در آن از حالت Eau de Toilette کمتر است.

Toilette (تلفظ: تویلت)
به فرانسوی به معنای توالت (دستشویی) یا هر آنچه به تمیزی برگردد می باشد. البته ترکیب این کلمه با Eau de معنی کاملا متفاوتی را ایجاد می کند. و آن عطر است. عطری که غلظت روغن عطر یا Essential oil  در آن بین ۴ تا ۸ درصد می باشد.

EDT
مخفف کلمه ی Eau de Toilette می باشد.

Parfum  (تلفظ: پاغفوم)
این کلمه معادل فرانسوی Perfume و به معنای عطر است. وقتی روی شیشه ی یا جعبه ی عطر به تنهایی این کلمه را مشاهده کردید به این معناست که غلظت ماده ی عطری یا Essential oil در آن عطر بیشترین میزان ممکن یعنی بین ۱۵ تا ۲۵ درصد می باشد.

Eau de Parfum (اُ دُ پاغفوم)
هنگامی که روی شیشه با ترکیب Eau de parfum مواجه شدید. یعنی غلظت ماده عطری یا همان Essential Oil  در عطر بین ۸ تا ۱۵ درصد است.

EDP
مخفف کلمه ی Eau de Parfum می باشد.

Le Parfum (تلفظ به فرانسوی: لِ پاغفوم)
به همان معنای Eue de Parfume  می باشد. این ترکیب در اسم عطر استفاده می شود. Le  که در ابتدا آماده نقش The را در انگلیسی دارد. و کلمه را معرفه می کند. تاکید در اینگونه عطرها بروی Eau de Parfum  بودن آن ها به نسبت مدل های قبلی است.

Elixir (تلفظ فرانسوی: الیکسیغ)
به فرانسوی و انگلیسی به معنای اکسیر است. ولی در اسم عطرها وقتی استفاده می شود به این معنی است که غلظت روغن عطر در آن عطر از مدل های قبلی خود بیشتر است. و از غلظت معمول Eau de Parfum هم کمی بیشتر می باشد.

Intense (تلفظ فرانسوی: آنتُنس- تلفظ انگلیسی: اینتنس)
در هر دو زبان به معنای شدید می باشد. هنگامی که این کلمه در اسم عطر به کار می رود به معنی شدت بیشتر بوی آن عطر نسبت به مدل های قبلی است. و به این معناست که این عطر از مدل های قبلی خود ماندگاری و قدرت بیشتری در پخش بو دارد.

Extreme (تلفظ فرانسوی: اکستغِم – تلفظ انگلیسی: اکستریم)
به هر دو زبان انگلیسی و فرانسوی به معنای مفرظ و نهایت یک چیز می باشد. در اسم گذاری یک عطر اشاره به شدت بالای رایحه و غلظت بالاتر روغن عطر به علاوه استفاده از نت های با بوی سنگین تر در عطر می باشد. Extreme به نسبت Intense درجه ی بالاتری از شدت رایحه ی عطر می باشد.

Supreme (تلفظ انگلیسی: سوپریم. تلفظ فرانسوی: سوپغِم)
به فرانسوی به همان معنای مفرط می باشد. و تقریبا مترادف با  Extremeاست.

Absolute  (تلفظ به انگیسی: ابسُلوت)
به انگلیسی به معنای مطلق می باشد. در عطرهایی  هم که این کلمه در اسم آن ها استفاده شده یعنی، این مدل شدت رایحه ای بسیار بیشتر از مدل های قبلی خود دارد.

نکته ی قابل توجه این است که هنگامی که این کلماتIntense, Extreme,Supreme, Absolute (Absolu)  در اسم عطر استفاده می شود، رایحه ی عطر نیز به نسبت مدهای قبلی خود تغییر کرده است و از نت های متفاوتی هرچند با اشتراک با مدل قبلی در آن استفاده شده است. و بوی یکسانی با مدلهای قبل خود نخواهند داشت. هرچند که رایحه ی شبیه مدل های قبلی است.مثلا عطر لیلیوم ابسولو

Absolu  (تلفظ به فرانسوی: ابسُلو)
مترادف فرانسوی کلمه ی”Absolute  ” می باشد.

Floz  یا  .FL. Oz
واحد قدیمی و سنتی سنجش مایعات یا همان اونس. معادل ۲۹٫۶۶ میلیمتر مکعب. یا تقریبا همان ۳۰ میل است. روی شیشه های عطر این واحد همراه با عدد درج شده است که همان حجم دقیق عطر است.

UAE (تلفظ: یو- اِی- ای)
مخفف شده ی Arabic Emirates  United به معنی امارات متحده ی عربیه می باشد. اگر زیر شیشه ی عطر این اسم را دیدید، به این معنی است که این عطر وارد امارات شده و از آن جا خریداری شده است. لازم به ذکر است که این مطلب دلیلی بر فیک بودن عطر نیست.

Edition
نسخه های اصلاح شده ی عطر با تغییرات مورد نظر. مثلا برخی تغییرات در رایحه یا بسته بندی و…  که در اسم عطر این کلمه استفاده شده و شیشه ی عطرهم تغییراتی به نسبت مدل های قبلی خود در بسته بندی و شیشه ی عطر خواهد داشت.

Limited edition(لیمیتد ادیشن)
محصولاتی که به صورت مقطعی و محدود تولید می شوند. که معمولا هم به زودی ناموجود خواهند شد. علت این امر محدود بودن مواد اولیه ی تولید آن عطر است. و به همین خاطر امکان تولید آن عطر در بلند مدت برای سال های سال وجود ندارد. در اینگونه عطرها در از این کلمه استفاده می شود.

Vol

اصطلاحا به معنای حجم روی شیشه ی عطر می باشد.

Aqua – Acqua – Aqva (تلفظ: آکوآ)
هر سه به معنای آب یا آبی می باشد. عطرهایی که یکی از این کلمات در اسم آنان وجود دارد یعنی نت های آبی یا دریایی در آن غالب است. این عطرها خنک می باشند. مانند Bvlgari Aqva Pour Homme که به معنای عطر بولگاری آبی برای مردان می باشد.

نکته: اختلاف در نوشتار این سه کلمه به این دلایل می باشد:

Aqua: نوشتار زبان انگلیسی این کلمه است.

Acqua: نوشتار زبان اسپانیولی این کلمه است.

Aqva: نوشتار خاص برند بولگاری است.

Oud (تلفظ: اوود)
به معنای چوب عود می باشد. وقتی در اسم عطر این کلمه به کار می رود یعنی ترکیب غالب رایحه ی عطر عود است.

Amber
به معنای کهربا می باشد. صمغی که پس از سالها تبدیل به سنگ شده است و بوی سنگین و خاصی دارد. وقتی در اسم یک عطر این کلمه به کار می رود یعنی بوی غالب آن عطر از کهرباست.

Bois (تلفظ فرانسوی: بوآ)
به فرانسوی به معنای چوب می باشد. عطرهایی که در اسم آن ها از این کلمه استفاده شده. به این معنی است که این عطر بوی چوبی دارد.

Vetiver (تلفظ به فرانسوی: وِتیوِغ)
به فرانسوی اسم گیاه خس خس می باشد. خس خس گیاهی علفی با ریشه های کلفت و زخیم است. بوی چوبی و علفی خنک و خاکی دارد و کمی هم بوی مشک می دهد. در عطرسازی کاربرد فراوان دارد. به خصوص در عطرهای لاکچری. عطرهایی که این کلمه در اسم آن ها وجود دارد، دارای بوی غالب خس خس می باشد.

Musk (تلفظ به انگلیسی: ماسک)
به انگلیسی و فرانسوی (Musc) به معنای مشک می باشد. بوی گرم و شیرین و خاص که از بدن آهوی ختنی گرفته می شود. البته مدل های مصنوعی آن بیشتر در صنعت عطرسازی استفاده می شود. هنگامی که این کلمه در اسم عطر به کار برده شود به این معنی است که این عطر بوی غالب مشک دارد.

Tobacco (تلفظ به انگلیسی: توباکو)
به انگلیسی به معنی تنباکو می باشد. عطرهایی که این کلمه در اسم آن ها دیده می شود به این معنی است که بوی غالب آن ها تنباکو می باشد.

Vanilla (تلفظ به انگلیسی: وِنِلا)
به انگلیسی و فرانسوی به معنای وانیل می باشد. بوی آشنای شیرینی ها. که رایحه ی شیرین و گرم گل وانیل است. عطرهایی که در آن این کلمه استفاده شده دارای بوی غالب وانیل می باشند.

Bouquet (تلفظ به فرانسوی: بوکّه – تلفظ به انگلیسی: بووکِی)
به فرانسوی و انگلیسی به معنای” دسته گل” می باشد. هنگامی که این کلمه در اسم عطر استفاده می شود به این معناست که رایحه ی عطر ترکیبی از بوی گل هاست.

Essence ( تلفظ به انگلیسی: اِسِنس)
به معنای عصاره یا همان اسانس می باشد. کاربرد آن در اسم عطرها به این معنی است که مواد اولیه ی عطر بیشتر طبیعی است.

Pure (تلفظ به انگلیسی: پیور)
به انگلیسی به معنای خالص می باشد. استفاده ی آن در اسم برخی ها بیشتر حالت تجاری دارد. و بیان این مطلب است که عطر از مواد اولیه ی درجه یک و با کیفیت تهیه شده است.

noir (تلفظ فرانسوی: نواغ)
به فرانسوی یعنی سیاه. اما هنگام استفاده در اسم گذاری عطرها، به معنی وجود تلخی در رایحه ی عطر می باشد.

Tendre (تلفظ به فرانسوی: تُندغ)
به فرانسوی به معنای لطیف و حساس می باشد. هنگامی که این کلمه به اسم عطر اضافه می شود، معمولا دو معنی دارد . یا اینکه عطر به نسبت مدل های قبلی خود دارای بویی لطیف تر می باشد . یا این که دارای بویی شیرین تر و دوست داشتنی تر است. این تفاوت در بوی عطر است . نه لزوما در غلظت ماده عطری.

Eau Tendre (تلفظ به فرانسوی: اُ تُندغ)
همان طور که بیان شد. Eau به معنای آب می باشد و وقتی در صنعت عطر با چیزی ترکیب می شود به معنای ملایم تر شدن و کمتر شدن غلظت ماده ی عطری می باشد. با توجه به این نکته، Eau Tender یعنی هم عطر ملایم ترشده است. و هم دارای رایحه ی لطیف تر یا شیرین تر و دوست داشتنی تری نسبت به مدل های قبلی می باشد.

Prive (تلفظ به فرانسوی: پغیوه)
به فرانسوی به معنای خاص و اختصاصی می باشد. استفاده از آن در اسم عطرها کاربرد تجاری دارد. و به ممتاز بودن و خاص بودن عطر اشاره می کند.

Sensual (تلفظ به انگلیسی: سنشوال)
به انگلیسی به معنی برانگیزاننده و تحریک کننده است. استفاده از آن در اسامی عطر ها هم اشاره به هوس انگیز و تحریک کننده بودن بوی عطر دارد.

Nuit (تلفظ فرانسوی: نویی، nooyee)
به فرانسوی به معنای شب می باشد. عطرهای که در اسم آن ها این کلمه استفاده شده است. رایحه ای به نسبت مجلسی دارند و برای استفاده در شب طراحی شده اند.

شعر عاشقانه؛ زیباترین اشعار عاشقانه کوتاه و رمانتیک

شعر عاشقانه


شعر عاشقانه زیبا

در این بخش مجموعه اشعار عاشقانه زیبا از شاعرهای ایرانی را آماده کرده ایم. امیدارویم از خواندن این شعرهای کوتاه عاشقانه لذت ببرید.


تویی که ناب ترین فصل هر کتاب منی

شروع وسوسه انگیز شعر ناب منی


من آن سکوت شکسته در آسمان توام

و تو درآمد دنیا و آفتاب منی


چقدر هجمه ی تشویش بی تو بودن ها

تویی که نقطه ی پایان اضطراب منی


برای زندگی ی بی جواب و تکراری

به موقع آمدی و بهترین جواب منی


روان در اوج خیالم چو رود می مانی

همیشه جاری و مانا در عمق خواب منی


نفس پس از گذرت از حساب می افتد

و تو دلیل نفس های بی حساب منی


رها مکن غزلم را همیشه با من باش

که ختم خاطره انگیزه شعر ناب منی


بهترین و زیباترین عکس و شعر های عاشقانه غمگین رمانتیک و احساسی کوتاه جدید

باز امشب غزلی کنج دلم زندانی است


آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است


هیچ کسی تلخی لبخند مرا درک نکرد


های های دل دیوانه ی من پنهانی است


شعر عاشقانه



اشعار عاشقانه حافظ : دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی


ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی


******


محترم دار دلم کاین مگس قند پرست

تا هوا خواه تو شد فر همایی دارد


از عدالت نبود دور گرش پرسد حال

پادشاهی که به همسایه گدایی دارد


اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند

درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد


ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق

هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد


نغز گفت آن بت ترسا بچه باده پرست

شادی روی کسی خور که صفایی دارد


هر که در عاشقی قدم نزده است

بر دل از خون دیده نم نزده است


او چه داند که چیست حالت عشق

که بر او عشق، تیر غم نزده است


خاقانی


~~~~~✦✦✦~~~~~


دگر از درد تنهایی، به جانم یار می‌باید

دگر تلخ است کامم، شربت دیدار می‌باید


ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح

نصیحت گوش کردن را دل هشیار می‌باید


مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی

که می‌گفتم: علاج این دل بیمار می‌باید


بهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را

نمی‌بایست زنجیری، ولی این بار می‌باید


شیخ بهایی


~~~~~✦✦✦~~~~~


دعوت من بر تو آن شد کایزدت عاشق کناد

بر یکی سنگین دل نامهربان چون خویشتن


تا بدانی درد عشق و داغ هجر و غم کشی

چون به هجر اندر بپیچی پس بدانی قدر من


رابعه قزداری



شعر عاشقانه نظامی


تا در ره عشق آشنای تو شدم

با صد غم و درد مبتلای تو شدم


لیلی‌وش من به حال زارم بنگر

مجنون زمانه از برای تو شدم


وحشی بافقی


شعر عاشقانه



شعر عاشقانه


تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست

ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم


و تو را آنگونه که میخواهی دوست دارم


ای مهربان – پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود


و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید

تبسمی از تو مرا کافیست که  از هیچ به همه چیز برسم


منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم

در چشمانت خیره شوم


دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم

منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم


سر رو شونه هایت بگذارم….از عشق تو…..

از داشتن تو…اشک شوق ریزم


منتظر لحظه ی مقدس که تو را در اغوش بگیرم

بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم


وبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هدیه کنم

اری من تورا دوست دارم

وعاشقانه تو را می ستایم


شعر عاشقانه کوتاه زیبا و احساسی فاز دلتنگی

به عاشقان و معشوقه های شهر بگویید…


دلبری برای یکدیگر را…


بگذارند به وقت تنهاییشان!


خیابان،مترو و تاکسی جای دست کشیدن روی ابرو…


سر روی شانه گذاشتن. و لمس شال و گیسو نیست…


شاید یک نفر چشمانش را بست…


شاید یک نفر خاطرش پر کشید…


شاید یک نفر دلش رفت…


شاید یک نفر دلش تنگ شد


شعر عاشقانه حافظ :


فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش


فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش

گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش


دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند

خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش


جای آن است که خون موج زند در دل لعل

زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش


بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود

این همه قول و غزل تعبیه در منقارش


ای که از کوچه معشوقه ما می‌گذری

بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش


آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش


صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل

جانب عشق عزیز است فرومگذارش


صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه

به دو جام دگر آشفته شود دستارش


دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود

نازپرورد وصال است مجو آزارش


بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل

بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل


این غم، که مراست کوه قافست، نه غم

این دل، که توراست، سنگ خاراست، نه دل


رودکی


~~~~~✦✦✦~~~~~


جهان بی عشق سامانی ندارد

فلک بی میل دورانی ندارد


نه مردم شد کسی کز عشق پاکست

که مردم عشق و باقی آب و خاکست


چراغ جمله عالم عقل و دینست

تو عاشق شو که به ز آن جمله اینست


امیرخسرو دهلوی


~~~~~✦✦✦~~~~~


هر شب به تو با عشق و طرب می‌گذرد

بر من زغمت به تاب و تب می‌گذرد


تو خفته به استراحت و بی تو مرا

تا صبح ندانی که چه شب می‌گذرد


هاتف اصفهانی


~~~~~✦✦✦~~~~~


ای ابر چراست روز و شب چشم تو تر

وی فاخته زار چند نالی به سحر


ای لاله چرا جامه دریدی در بر

از یار جدایید چو مسعود مگر


مسعود سعد سلمان


~~~~~✦✦✦~~~~~


عشق تو عالم دل جمله به یکبار گرفت

بختیار اوست برما که تو را یار گرفت


من اسیر خود واز عشق جهانی بی‌خود

من درین ظلمت و عالم همه انوار گرفت


سیف فرغانی


اشعار عاشقانه دیوان حافظ :

خیال روی تو در هر طریق همره ماست


خیال روی تو در هر طریق همره ماست

نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست


به رغم مدعیانی که منع عشق کنند

جمال چهره تو حجت موجه ماست


ببین که سیب زنخدان تو چه می‌گوید

هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست


اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد

گناه بخت پریشان و دست کوته ماست


به حاجب در خلوت سرای خاص بگو

فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست


به صورت از نظر ما اگر چه محجوب است

همیشه در نظر خاطر مرفه ماست


اگر به سالی حافظ دری زند بگشای

که سال‌هاست که مشتاق روی چون مه ماست


******


مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست

تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست


واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس

طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست


******


ملوانی شوریده

خلبانی سر به هوا

شاعری عاشق

قصابی دل رحم

کارگری ساده…

آدم‌های زیادی در من هستند

که عاشق هیچ کدامشان نیستی


جلیل صفر بیگی


~~~~~✦✦✦~~~~~


همگان به جست‌ و جوی خانه می‌گردند

من کوچه‌ خلوتی را می‌خواهم

بی‌ انتها برای رفتن

بی‌ واژه برای سرودن

و آسمانی برای پرواز کردن

عاشقانه اوج گرفتن

رها شدن


سیدعلی صالحی


~~~~~✦✦✦~~~~~


کاری کن

ساحل

رویای رسیدن به تو نباشد

در دریا

چاره جز

عاشق بودن

نیست


کیکاووس یاکیده


~~~~~✦✦✦~~~~~


این عشق ماندنی این شعر بودنی

این لحظه‌های با تو نشستن سرودنی‌ست


من پاکباز عاشقم از عاشقان تو

با مرگ آزمای با مرگ

اگر که شیوه تو آزمودنی‌ست


حمید مصدق


~~~~~✦✦✦~~~~~


چندان به تماشایش برنشستیم

که بامدادی دیگر برآمد

و بهاری دیگر


از چشم اندازهای بی برگشت در رسید

از عشق تن جامه‌ای ساختیم روئینه

نبردی پرداختیم که حنظل انتظار

بر ما گوارا آمد


ای آفتاب که برنیامدنت

شب را جاودانه می‌سازد

بر من بتاب

پیش از آن‌که در تاریکی خود گم شوم


محمد شمس لنگرودی


~~~~~✦✦✦~~~~~


به خاطر مردم است که می‌گویم

گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیار


دنیا

دارد از شعرهای عاشقانه تهی می‌شود

و مردم نمی‌دانند

چگونه می‌شود بی هیچ واژه ای

کسی را که این همه دور است

این همه دوست داشت


لیلا کردبچه


~~~~~✦✦✦~~~~~


در این هستی غم انگیز

وقتی حتی روشن کردن یک چراغ ساده «دوستت دارم»

کام زندگی را تلخ می‌کند


وقتی شنیدن دقیقه ای صدای بهشتی‌ات

زندگی را تا مرزهای دوزخ می‌لغزاند

دیگر نازنین من

چه جای اندوه؟

چه جای اگر؟

چه جای کاش؟

و من…


این حرف آخر نیست!

به ارتفاع ابدیت دوستت دارم

حتی اگر به رسم پرهیزکاری های صوفیانه

از لذت گفتنش امتناع کنم


مصطفی مستور


شعر و اشعار کوتاه و زیبای عاشقانه رفتن

گاهی باید از همه چیز دل کند و رفت !


باید پلهای پشت سر را خراب و کرد


و هیچ راه برگشتی هم باقی نگذاشت !


حتی اگر دوستش داشته باشی


اشعار حافظ شیرازی در مورد عشق :


الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها


الا یا ایها الساقی..


الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها


به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید

ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها


مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم

جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها


به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید

که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها


شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل

کجا دانند حال ما سبک باران ساحل‌ ها


همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر

نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ ها


حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ

متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها


غم عشق..


دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد


آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت

آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد


اشک من رنگ شفق یافت ز بی‌مهری یار

طالع بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد


برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر

وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد


ساقیا جام می‌ام ده که نگارنده غیب

نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد


آن که پرنقش زد این دایره مینایی

کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد


فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت

یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد


******


خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت

به قصد جان من زار ناتوان انداخت


نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود

زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت


******


سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت


تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت

جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت


******


کام دوست…


مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست

تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست


واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس

طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست


زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من

بر امید دانه‌ای افتاده‌ام در دام دوست


سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر

هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست


بس نگویم شمه‌ای از شرح شوق خود از آنک

دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست


گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا

خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست


میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق

ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست


حافظ اندر درد او می‌سوز و بی‌درمان بساز

زان که درمانی ندارد درد بی‌آرام دوست


******


چو لعل شکرینت بوسه بخشد

مذاق جان من ز او پر شکر باد


مرا از توست هر دم تازه عشقی

تو را هر ساعتی حسنی دگر باد


و گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس

ز حقه دهنش چون شکر فرو ریزد


من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم

بس آب روی که با خاک ره برآمیزد


فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست

کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد


******


راه عشق …


راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست


هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست


ما را ز منع عقل مترسان و می بیار

کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست


از چشم خود بپرس که ما را که می‌کشد

جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست


او را به چشم پاک توان دید چون هلال

هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست


فرصت شمر طریقه رندی که این نشان

چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست


نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو

حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست


******


جانا تو را که گفت که احوال ما مپرس

بیگانه گرد و قصهٔ هیچ آشنا مپرس


ز آنجا که لطف شامل و خلق کریم توست

جرم نکرده عفو کن و ماجرا مپرس


******


جلوه معشوقه …


بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت

و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت


گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست

گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت


یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض

پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت


در نمی‌گیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست

خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت


خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم

کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت


گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن

شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت


وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر

ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت


چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت

شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت


******


سخن عشق …


صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت

ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت


گل بخندید که از راست نرنجیم ولی

هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت


گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل

ای بسا در که به نوک مژه‌ات باید سفت


تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد

هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت


در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا

زلف سنبل به نسیم سحری می‌آشفت


گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو

گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت


سخن عشق نه آن است که آید به زبان

ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت


اشک حافظ خرد و صبر به دریا انداخت

چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت




شعر عاشقانه کوتاه

شعر عاشقانه کوتاه , شعر کوتاه عاشقانه , شعر زیبای عاشقانه


ز کدام رَه رسیدی؟ زِ کدام در گذشتی؟

که ندیده دیده ناگه به درونِ دل فتادى؟


امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تورا

از تو گفتم با دلم ، کوتاه آمد؛ گریه کرد

.

گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم

چون سخت بود، در دلِ سنگش اثر نکرد!


پرواز مرغ جان نبود جز به کوی تو

روزی که اتفاق پریدن در اوفتد


می تراود حسرت آغوش از آغوش ما

زخم را نتوان دهان از شکوه بیداد بست


هر که در عاشقی قدم نزده است

بر دل از خون دیده نم نزده است


او چه داند که چیست حالت عشق

که بر او عشق، تیر غم نزده است


خاقانی


دگر از درد تنهایی، به جانم یار می‌باید

دگر تلخ است کامم، شربت دیدار می‌باید


ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح

نصیحت گوش کردن را دل هشیار می‌باید


مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی

که می‌گفتم: علاج این دل بیمار می‌باید


بهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را

نمی‌بایست زنجیری، ولی این بار می‌باید


شیخ بهایی


شعر های زیبا و عاشقانه


دعوت من بر تو آن شد کایزدت عاشق کناد

بر یکی سنگین دل نامهربان چون خویشتن


تا بدانی درد عشق و داغ هجر و غم کشی

چون به هجر اندر بپیچی پس بدانی قدر من


رابعه قزداری


تا در ره عشق آشنای تو شدم

با صد غم و درد مبتلای تو شدم


لیلی‌وش من به حال زارم بنگر

مجنون زمانه از برای تو شدم


شعر نو عاشقانه


شعر نو عاشقانه , اشعار عاشقانه نو



صبح چو حسن تو کرد روی به باغ آفتاب

مشغله از ره براند، مشعله‌دار تو شد


و ندایی که به من می گوید :

”گر چه شب تاریک است

دل قوی دار ،

سحر نزدیک است “

دل من در دل شب

خواب پروانه شدن می بیند


بسوز ای دل که تا خامی نیاید بوی دل از تو

کجا دیدی که بی‌ آتش کسی را بوی عود آمد؟!


حالیا چشم دلم بر همه چیز، کند از روزن امید نگاه

چه شکوهی ‌ست در این کلبهٔ تنگ!، چه فروغی ‌ست در این شام سیاه!


این سنگ خدایان که تبر می شکنند

روزی که بیایی از کمر می شکنند

بردار تبر را و بزن ابراهیم!

بت های بزرگ زودتر می شکنند


من و تو و دو چشم سیاه

تو از کهکشان دل من رد شدی

من افتاده ام در سیاه چاله ها


اشعار عاشقانه حافظ


آسمان کِشتیِ ارباب هنر می‌شکند

تکیه آن بِه که بر این بحر معلّق نکنیم


دیشب

قلبم را در کاسه رویا گذاشتم

بردم کنا پنجره

ماه به من لبخند زد

از پنجره آمد به دام من افتاد

تمام اتاق،

خیس شد از اشک شوق

تنهایی ام را باد با خود برد!


زندگی

سفر عشق است

ارزش ما در این سفر

به اندازه رنجی ست که می کشیم


سلام ای همسفر!

سفر زندگی در مسیر افسون مهری ست

که بر دل می نشیند


من و تو

در کوچه های پیچ در پیچ سرنوشت

با بیم و امید رویاناک

در اندیشه …


شعر عاشقانه غمگین


شعر عاشقانه غمگین , شعر عشقولانه غمگین



دیدم کوچه ی تنگیست که چراغش چشم است

چشم ما گوش بود و عقل ما حرف سرکوچه و بازار


دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند

چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند

آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟

وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند


ترسم که تو هم یار وفادار نباشی

عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی

من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم

تو از دل من هیچ خبردار نباشی


شعر غمگین عاشقانه


رفتی و ندیدی که چه محشر کردم

با اشکتمام کوچه را تر کردم

وقتی که شکست بغض تنهایی من

وابستگی ام را به تو باور کردم


دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟

من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟

ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد

با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟


درسکوت دادگاه سرنوشت

عشق برما حکم سنگینی نوشت

گفته شد دل داده ها از هم جدا

وای بر این حکم و این قانون زشت


دیده از اشک و دل از داغ و لب از آه پُر است ؛

عشق در هر گذری رنگ دگر می ریزد..


عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست

عشق آن دلدار ما را ذوق و جانی دیگرست


شاید عشق بتونه باعث گذر زمان بشه

ولی قطعا گذر زمان نمیتونه باعث ایجاد عشق بشه.


آن لحظه که ریزم چو فلک از مژه کوکب

بیدار کسی نیست که گیرم به گواهی


تشبیه روی تو نکنم من به آفتاب

کاین مدح آفتاب نه تعظیم شان توست


گُلِ محمدیِ من، مپرس حالِ مرا

به غم دچار چنانم، که غم دچارِ من است…


خانه بر دوش‌تر از ابر بهاران بودم

لنگر درد تو، چون کوه گران کرد مرا


آری، آری، زندگی زیباست.

زندگی آتش‌گَهی دیرنده پابرجاست.

گر بیفروزی‌اش، رقص شعله‌اش در هر کران پیداست.

ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست.


شعر عاشقانه زیبا


شعر زیبای عاشقانه , شعر عاشقانه سوزناک



شباهت تو و من هر چه بود ثابت کرد

که فصل مشترک عشق و عقل، تنهایی‌ست


کاش چون برگ خزان رقص مرا

نیمه شب ماه تماشا می کرد

در دل باغچهٔ خانهٔ تو

شور من

وِلوِله برپا می کرد…


خرم آن عاشق، که بیند آشکار

بامدادان طلعت نیکوی تو

فرخ آن بی‌دل، که یابد هر سحر

از گل گلزار عالم بوی تو


هرجا هوا مطابق میلت نشد برو . . .

فرق تو با درخت همین پایِ رفتن است


در چشم پاک بین نبُوَد رسم امتیاز

در آفتاب، سایه شاه و گدا یکی است..


حسرت رویت هلاکم کرد از بهر خدا

روی بنما و دل درمانده ای را شاد کن


اشعار عاشقانه کوتاه

مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر

بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد


عاشق به ‌خواب تن ندهد جز به ‌خوابِ مرگ

وآن هم بدین امید که بیند جمـال دوست…


آنکه برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت

به همه عالمش از من نتوانند خرید…


چقدر چون همگان، مثل دیگران باشم

به جای عشق، به دنبال آب و نان باشم


اگر پرنده مرا آفریده اند چرا

قفس بسازم و در بند آشیان باشم


از دست دیگران به کناری گریختم

از دست خویشتن به کجا میتوان گریخت؟


بیدار نشستم که غمت را چو چراغی

از شب بستانم به سحر بسپرم امشب


بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل

بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل


این غم، که مراست کوه قافست، نه غم

این دل، که توراست، سنگ خاراست، نه دل


رودکی


جهان بی عشق سامانی ندارد

فلک بی میل دورانی ندارد


نه مردم شد کسی کز عشق پاکست

که مردم عشق و باقی آب و خاکست


چراغ جمله عالم عقل و دینست

تو عاشق شو که به ز آن جمله اینست


امیرخسرو دهلوی


هر شب به تو با عشق و طرب می‌گذرد

بر من زغمت به تاب و تب می‌گذرد


تو خفته به استراحت و بی تو مرا

تا صبح ندانی که چه شب می‌گذرد


هاتف اصفهانی


ای ابر چراست روز و شب چشم تو تر

وی فاخته زار چند نالی به سحر


ای لاله چرا جامه دریدی در بر

از یار جدایید چو مسعود مگر


مسعود سعد سلمان


شعر عاشقانه دلتنگی


شعر عاشقانه دلتنگی

گرچه دارد یازده فرزند غیر از او ولی

هیچ یک ، یوسف برای حضرت یعقوب نیست


اسیر خاکم و پرواز سرنوشتم بود

فرو پریدن و درخاک بودنم، ننگ است


جان دلم امروز بیا

بنشین لحظه ای رو در روی من

چای عطردار میخواهم

چای از من ، عطرش با تو …


شب همه شب بدون تو در به درم، نگاه کن

عشق تو گشته هستی‌ام چشم مرا به خواب کن


در بیابان فنا گم شدن آخر تا کی

ره بپرسیم مگر پی به مهمات بریم


در پردهٔ رنگین تزویر

با نغمهٔ نیرنگ تقدیر

چون هفته‌ ها و ماه‌ ها و قرن‌ ها پیش

‌این آدمک‌ های ملول بی‌گنه را

هر جا به هر سازی که می‌خواهی برقصان


در طالع من نیست که نزدیک تو باشم

می‌گویمت از دور دعا گر برسانند


به هم شبیه به هم مبتلا به هم محتاج

چنان دو نیمهٔ سیبی که هردو نیم به هم…


به کام دل نرسیدیم و جان به حلق رسید…


کجایی ای رفیق نیمه راهم

که من در چاه شبهای سیاهم

نمی بخشد کسی جز غم پناهم

نه تنها از تو نالم کز خدا هم


تو کسی که خنده اش طعم زمستان میدهد

من همان که ابتدایش بوی پایان میدهد

خوب میدانم که یک شب ، یک شب بی انتها

عشق روی دستهای بی کسم جان میدهد


شعر های عشقولانه با حال


چقدر زمونه بی وفاست

نمی دونم خدا کجاست

یکی بیاد بهم بگه کجای کارم اشتباست ؟

گاهی می خوام داد بکشم اما صدام در نمیاد

بگم آخه خدا چرا دنیا به آخر نمیاد ؟


میزنم کبریت بر تنهایی ام

تا بسوزد ریشه بیتابی ام

میروم تا هر چه غم پارو کنم

خانه ام را باز هم جارو کنم


لحظه جدایی از تو ، لحظه اومدن غم

بعد رفتنت عزیزم ، جون میدم تو دست ماتم


بودنم را هیچ کس باور نداشت

هیچکس کاری به کار من نداشت

بنویسید بعد مرگم روی سنگ

با خطوطی نرم زیبا و قشنگ

آنکه خوابیده در این گور سرد

بودنش را هیچ کس باور نکرد


شعر عاشقانه شاد



عکس نوشته شعر عاشقانه مولانا



اشک رازی‌ست

لبخند رازی‌ست

عشق رازی‌ست

اشکِ آن شب لبخندِ عشقم بود


احمد شاملو


این چه عشقی است که در دل دارم

من از این عشق چه حاصل دارم


می‌گریزی ز من و در طلبت

باز هم کوشش باطل دارم


فروغ فرخزاد


اشعار عاشقانه مولانا


هر قفلی که می‌خواهد

به درگاه خانه‌ات باشد


عشق پیچکی است

که دیوار نمی‌شناسد


چه فرقی می‌کند

من عاشق تو باشم

یا تو عاشق من؟!


چه فرقی می‌کند

رنگین کمان

از کدام سمت آسمان آغاز می‌شود؟!



دریاب مرا که طاقتم نیست

انصاف بده که جای آن هست


من تماشای تو میکردم و غافل بودم

کز تماشای تو خلقی به تماشای منند


در سراپای وجودش هیچ نقصانی نبود

گر نبودی این همه نا مهربانی کردنش…


هرکسی از یار چیزی خواست هنگام وصال

من به محض دیدن او خاطرش را خواستم


بحثِ ایمان دگر و جوهرِ ایمان، دگر است

جامه‌پاکی دگر و پاکیِ دامان، دگر است…


داغ جانسوز من از خنده خونین پیداست

ای بسا خنده که از گریه غم انگیزتر است


عزیز من

چگونه پیدایت کنم

وقتى به یاد نمى آورم

چگونه گُمت کرده ام


چه زمستانِ بلاتکلیفی است

نه آسمان میبارد و نه تو میایی

چه فصلِ بی وصلی …


گفته بودی جای او می آید و آرام باش

جاى او شاید،ولیکن مثل او محبوب نیست


دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت

عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت


اوضاع جهان بدتر از آن است که بالکل

موضوع غزل فلسفه ی خال تو باشد…


نخفته ام ز خیالی که میپزد دل من

خمار صد شبه دارم شراب خانه کجاست؟


عکس نوشته شعر عاشقانه


تلخی اخلاق را اندام موزون حل نکرد

استکانم شد کمر باریک و چایم تلخ ماند


درد و رنجوری مارا داروی غیر تو نیست


درد و رنجوری مارا داروی غیر تو نیست


ای تو جالینوس جان و بوعلی سینای من


مولوی


اشعار عاشقانه


با او چه خوب می شود از حال خویش گفت

دریا که از اهالی این روزگار نیست


تو که رفتی همه ی مزرعه ها خشکیدند

باغ من بعد تو صد جعبه زمستان داده


– چند سالته؟

+ وقتی سرحالم ١٦سال، وقتی خسته ام ٢٥ سال

– الآن چند سالته؟

+ هزارسال..‏


مطلب ما بی دلان از چشم بستن خواب نیست

در به روی آرزوی خام می بندیم ما


دلا چه دیده فروبسته‌ای؟

سپیده دمید…

سری برآر

که خوش عالمی‌ست عالمِ صبح


افسانه می سازند و باور می کنیم اما

غم نامه ی ما را کسی باور نخواهد داشت


عالم نسیان تماشاخانهٔ یکتایی است

«عکس» بود آن جلوه تا آیینه‌ام در یاد بود


بی حوصلگی،دلیل بی صبری بود

بالای سرم هوا فقط ابری بود


جوری که دلم خواست،نچرخید این چرخ

حتی خود اختیار من جبری بود


سرم در دام و تن در قید و دل در بندِ مهرِ او

مسلمانان در این حالت سفر کردن توان؟نتوان!


هیچ شب خالی از‌اندیشه‌ی زلف‌ تو نی‌ ام

این تصور سبب خواب پریشان من‌ است


شعر عاشقانه سهراب

هر که با مرغ هوا دوست شود


خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود


زندگی رسم خوشایندی است


زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ


پرشی دارد اندازه عشق


زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یادمن و تو برود


نیست رنگی که بگوید با من


اندکی صبر ، سحر نزدیک است:


هر دم این بانگ برآرم از دل:


وای، این شب چقدر تاریک است!


خنده ای کو که به دل انگیزم؟


قطره ای کو که به دریا ریزم؟


صخره ای کو که بدان آویزم؟


شعر های عاشقانه سهراب سپهری


شاخه ها پژمرده است.


سنگ ها افسرده است.


رود می‌نالد.


جغد می‌خواند.


غم بیاویخته با رنگ غروب.


می‌تراود ز لبم قصه سرد:


دلم افسرده در این تنگ غروب.


هر کجا هستم باشم


آسمان مال من است


پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است


چه اهمیت دارد


گاه اگر می رویند


قارچ های غربت ؟


 سهراب سپهری


چترها را باید بست


زیر باران باید رفت


فکر را خاطره را زیر باران باید برد


با همه مردم شهر زیر باران باید رفت


دوست را زیر باران باید برد


عشق را زیر باران باید جست


زیر باران باید با زن خوابید


زیر باران باید بازی کرد


زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت


زندگی تر شدن پی در پی


زندگی آب تنی کردن در حوضچه “اکنون” است


رخت ها را بکنیم


آب در یک قدمی است …


سهراب سپهری


ای از ازل بر آتشست ساکن سپند جان ما

تسکین مجو تمکین مخواه از بی‌قراران بیش از این


تازان به جولانگه درا کز ناز بر اهل وفا

توسن نتازند از جفا رعنا سواران بیش از این


هردم به بزم ای محتشم ساقی کشانت می‌کشد

باشند در قید ورع پرهزگاران بیش از این


محتشم کاشانی


کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد ..


سنگ در برکه می اندازم و می پندارم

با همین سنگ زدن ، ماه به هم می ریزد


عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است

گاه می ماند و نا گاه به هم می ریزد


انچه را عقل به یک عمر به دست آورده است

دل به یک لحظه کوتاه به هم می ریزد


آه یک روز همین آه تو را می گیرد

گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد


فاضل نظری